مهربانم ! عالم از توست ...
غریبانه چرا میگردی ؟
زخمِ هجران :
آه چون با ناله سودا میشود .
رازِ مکنونش , هویدا میشود .
عاشقان دانند , در گلزارِ عشق .
هر کسی دل باخت , شیدا میشود .
آفتِ جان است , دردِ انتظار .
لاجرم , با آن مدارا میشود .
***
غم مخور ای دل , که آن درِِّ گران .
چون شدی جوینده , پیدا میشود .
یوسفِ ثانی , ظهورش دیر نیست .
گر نشد امروز , فردا میشود .
جمعه ای , در جمکرانِ شهرِ قم .
جشنِ اسقبال , برپا میشود .
کلبه یِ احزانِ ما , با لطفِ حق .
چون گلستان و مصفّا میشود .
رعشه هایِ عطرِ آن پیراهنش .
شامه انگیز و فرحزا میشود .
چشمِ نا بینایِ رؤیاهایِ ما .
بر رخِ دلدار , بینا میشود .
بی گنه گرگ , از مظانِ اتّهام .
سرفرازانه , مبرّا میشود .
ای خدا , ای خالقِ لیل و نهار .
این گره , با دستِ تو وا میشود .
تلخیِ کامت , عظیما عنقریب .
با ظهورِ او , شکرخا میشود .
در پی بوی پیراهن او میگردم،چشمانم نابیناست
هرکه او را دیده است یا حتی بویی از او به مشامش خوردست
خبر چشمانم و دل بیمارم را به او برساند
آقایم بیا!!
پنج نفر در تاریخ بسیار گریه کرده اند:
1-حضرت ادم برای بهشت انقدرگریه کرد که رد اشک بر گونه اش افتاد.
2–حضرت یعقوب به اندازه ای برای یوسف خود گریه کرد که نور دیده اش را از دست داد.
3- حضرت یوسف در فراق پدر گریه کرد که زندانیان گفتند یاشب گریه کن یا روز.
4-فاطمه زهرا در فراق پدر انقدر گریه کرد که اهل مدینه گفتندما را به تنگ اوردی با گریه هایت…
یا شب گریه کن یا روز…
5_ امام سجاد بیست تا چهل سال در مصیبت و عزای پدرش گریه کرد.
هر گاه اب و خوراکی برایش می اوردند گریه می کردند ومی گفتند هرگاه قتلگاه فرزندان فاطمه را به یاد میاورم گریه گلویم رامی فشارد.
اما یه نفر خیلی گریه کرده و هنوز هم گریه می کند…
اما ما چقدر گریه کردیم براش؟
برا اینکه بیاد... یا حداقل بخاطر چشمای همیشه ترش؟
یه شب؟
یه جمعه؟
یه بار؟
چقدر؟
ﮐــﻪ ﺳـﺎﻟـﻬﺎ ﺩﺭ ﭘـﺲ ﺍﺑـﺮ ﭘـﻨـﻬـﺎﻥ ﻣـﺎﻧـﺪﻩ….
ﻣﯽ ﺩﺍﻧــــﻢ…!
ﺍﯾــﻦ ﺟـﺪﺍﯾﯽ ﺳـﻬــﻢ ﺩﻝ ﻣــﻦ ﺍﺳـﺖ ﺍﻣــــــﺎ…..
ﺍﯾــﻦ ﺭﻭﺯﻫــﺎ ﺩﻟــﻢ ﺑـﯽ ﻫــــﻮﺍ ، ﻫـــــﻮﺍﯼ ﺗـــان ﺭﺍ ﻣﯽ ﮐــﻨــﺪ….
وقتی میان نفس و هوس جنگ می شود
قلبم به چشم همزدنی سنگ می شود
آقا ببخش که سرم گرم زندگی است
کمتر دلم برای شما تنگ می شود
...
چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا؟
دل سرگشته کجا، وصف رخ یار کجا؟
قصه عشق من وزلف تو ديدن دارد
نرگس مست كجا همدمي خاركجا؟
سرعاشق شدنم دل بشودخادم تو...
خدمت عشق كجا نوكرسربار كجا؟
کاش در نافله ات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا، عبد گنه کار کجا؟

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري
کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي
اي آنکه در حجابت درياي نور داري
من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟
برعکس چشمهايم چشمي صبور داري
از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما
کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟
در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت
کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
***********************************************
هیچ داری از دل مهدی خبر؟
گریه های هر شبش را تا سحر؟
او که ارباب تمام عالم استمن بمیرم ,
سر به زانوی غم است
شیعیان ! مهدی غریب و بی کس است
جان مولی معصیت دیگر بس است
شیعیان ! بس نیست غفلت هایمان؟
غربت و تنهایی مولایمان ؟
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم
غافل از مهدی زهرا گشته ایم
منکه دارم ادعای شیعگی
پاسخی ندارم به جز شرمندگی
تعجیل در فرجش صلوات
آقا جان فدات بشم چیکار کردم دو هفته است توفیق خوندن دعای ندبه ازم سلب شده؟
یا بگو چیکار کنم دوباره توفیقش نسیبم بشه؟
اي قلم سوزلَرين دَه اَثريوخ
آشنا دَن مَنَه بيرخَبَر يوخ
گَلدي بو جومعَه دَ گِشدي آلله
فاطمَه يوسيفينَّن خبر يوخ
ياندي پروانَه لَرشمعِ سوندي
آيريليقدان اورَه قانَه دوندي
شَأنيدَه رُتبَه دَه بي بَدَل سَن
هرگوزَل دَن آقا سَن گوزَل سَن
کيم ديير آيريليق در دَه سال ماز؟
عاشيقين صبريني اَل دَن آلماز؟
اي گوزوم يول لارا باخ داريخما
گون هميشَه بولوت آت دا، قالماز
قونچَه گول لَر نَه اندازَه سُل سون
قلبيلَر قويما قانيلَه دُلسون
گَلدي بو جُمعَه دَه گَلمَدين سَن
گون سايِم جمعه ي ديگَر اولسون
اي “صفايي” هَلَه دُز فراقه
يول سالاخ بيزدَه بيردَه عراقَه
قلبيلَر غُصَّه دَن داغلي قالدي
يا امام زمان گَل اَمان دي
کربلا يول لاري باغلي قالدي
آیا شنیده اید که دردانه ی آخرین رسول خدا در میان امت مسلمان به شش ماه دوام نمی آورد و غریبانه در مدینة النبی (کدام نبی!؟ پدرش) به قتل می رسد؟
آیا شنیده اید که وقتی ناجوانمردانه درب را به شدت می کوبند، او از ترس نانجیبان درب را باز نمی کند و پشت درب می ایستد تا درب باز نشود و ناگه چه وحشیانه درب را آتش می زنند؟
آیا شنیده اید که بانوی آب و آینه، همان بانوی تسبیح و عرش را که نشان از گل یاس داشت، در پشت درب خانه به دیوار کوبیدند، و مادر و جنین پاکش را با فشار بین درب و دیوار قرار دادند؟
آیا قصه میخ را شنیده اید؟ همانی که سینه مادر را شکافت و تمام وجودش را به فریاد کشاند.
آیا می دانی علت تمام این رنج ها و دردها چیست؟
چون او فاطمه است؛ تنها یادگار پیامبر اسلام و یگانه یاور علی؛ نه علی همسرش، که علی امام زمانش. فاطمه به حمایت از امام زمانش برخاست و قیام کرد و اولین شهید راه امامت و ولایت شد. او بود که نپسندید امام زمانش در غیبت بماند و خود در گوشه ای به امید بخت در انتظار بنشیند که آن مردم نابخرد چه زمانی امام عصر را بر جایگاه حقیقی اش خواهند نشاند. او انتظار و منتظر را برای همه شیعیان تاریخ معنا کرد. زبان از نیام کشید و خطبه ها خواند و فریاد زد: «یا ایها الناس، اعلموا انی فاطمة و ابی محمد ...» یعنی یادتان رفته من همان دختر پیغمبرم که دارم اینجا حرف می زنم!! شما دارید چکار می کنید؟ شما دارید به کجا می روید؟ شما قرآن نمی فهمید، چون اهل فهم قرآن نیستید!! شما کلام پیغمبر را درنیافتید؟! شما حدیث مجعول را جای حدیث صحیح می گذارید؟! شما می دانید در قصه خلافت دارید چکار می کنید؟ بار خلافت، باری سنگین است به دوش چه کسی می خواهید بگذارید؟ این شتری که بار کردید، لنگ است. این شتر لنگ، بار خلافت را چطور می خواهد بکشد؟ فردا خواهید دید که چه به سرتان می آید. فردا خواهید دید که چه خواهد شد.
آری فاطمه (سلام الله علیها) اولین شیعه ی عالم بود که ناجوانمردانه به شهادت رسید و از آن روز تا همین امروز چه بسیارند شیعیانی که تنها به جرم شیعه مولا علی و اولاد علی بودن باید به خاطر عقیده ی راستین شان تقاص پس بدهند و ناجوانمردانه به تاراج بروند.
و این ماییم که باید درس شیعه گری را از فاطمه زهرا (سلام الله علیها)، همان الگوی تمامی مردان و زنان عالم بیاموزیم که اگر حقیقتا شیعه ایم، ببینیم که در مقابل غیبت و خانه نشینی امام زمان خویش تابحال چه کرده ایم؟ چند بار برای حمایت از او، از جان و مال خویش گذشته ایم؟ چند بار برای احقاق حق آن عزیز غریب از آبرویمان گذشته ایم؟ چند بار برای زمینه سازی ظهور آن حضرت کاری کرده ایم که دل نازنینش از ما راضی شود؟
چند بار فاطمه وار، حتی برای ساعتی، شیعه امام زمان خویش بوده ایم؟
حتما شنیده اید که شعار پرچم امام زمان (ع) هنگام ظهور «اَلبَیعتُ ِلله» است.
ادامه مطلب را نیز مطالعه کنید.
من که میدانم...
فردا که بیایی...
شبِ حمله...
دوباره سرِ سربندهای یا فاطمه (س) دعوا میشود...
من که میدانم
همین که خودت را پسرِ زهرا (س) معرفی کنی...
آتش میاندازی به سینهها...
جبههها غلغله میشود از فاطمیون...
خودم که اهل نیستم
ولی
این سربند را برای همان روز نگه داشتهام...
چکیده:
نهم ربیع الاول، نه تنها نخستین روز امامت امام عصر علیه السلام است، بلکه آغاز دوره ای حیاتی و مهم در تاریخ شیعه نیز به شمار می آید . در سال روز نهم ربیع الاول که یادمان آغاز امامت ولی عصر علیه السلام است، تصمیم گرفتیم در چند سطر کوتاه به رخ دادهایی که پس از شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سامرا روی داد، اشاره کنیم .
روز جمعه، هشتم ربیع الاول سال 260 هـ.ق، امام حسن عسکری علیه السلام پس از این که نماز صبح را خواندند، بر اثر زهری که هشت روز قبل معتمد به ایشان خورانده بود، به شهادت رسید. این حادثه در شرایطی روی داد که امام یازدهم افزون بر این که مانند پدران خود زمینه را برای غیبت آماده کرده بود، شب پیش از شهادت شان، دور از چشم مأموران خلیفه، نامه های بسیاری به شهرهای شیعه نشین فرستادند. خبر شهادت امام در سراسر شهر سامرا پیچید و مردم به احترام او عزاداری کردند. به گفته مورخان، در روز شهادت امام، سامرا به صحرای قیامت تبدیل شده بود .
عثمان بن سعید عمری، به نمایندگی از حجت بن الحسن علیه السلام متصدی غسل و کفن و دفن حضرت شد و بر اساس گفته شیخ صدوق، خود امام زمان علیه السلام با کنار زدن عمویش جعفر که قصد نمازگزاردن داشت، بر بدن پدر بزرگوارش نماز خواند .
حکومت عباسی از مدت ها پیش بر اساس سخن رسول الله صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام مبنی بر این که مهدی فرزند امام حسن عسکری علیه السلام است، امام یازدهم را زیر نظر داشت و مراقب بود تا فرزندی از ایشان نماند، ولی امام یازدهم با پنهان نگه داشتن خبر ولادت فرزندش این نقشه را باطل کرده بود. پس از شهادت امام کم کم خبر فرزندی به نام مهدی علیه السلام پخش شد و تلاش چند باره خلیفه عباسی برای یافتن امام مهدی علیه السلام به نتیجه نرسید .
عثمان بن سعید، نائب اول امام بود و با آغاز غیبت ولی عصر علیه السلام توقیعات حضرت را به شیعیان می رساند. از همین زمان بود که شیعیان برای نخستین بار طعم غیبت را چشیدند. آغاز غیبت صغرا مصادف با آغاز امامت حضرت مهدی علیه السلام بود تا مردم آرام آرام با مفهوم تلخ و دردناک غیبت آشنا شده، بتوانند تا آن زمان که به اشتباه خود پی میبرند و به وظایف خود در برابر امامان آگاه میشوند، همچنان دیندار بمانند. در دوران غیبت صغرا چهار نایب خاص، امر وساطت میان امام علیه السلام و شیعیان را به عهده داشته و چنانکه خواهیم دید، همه آنها معروف و سرشناس بودهاند. آنان احکام دین را از وجود اقدس امام زمان علیه السلام گرفته و در اختیار شیعیان میگذاشتند .
سؤالات [کتبی و شفاهی] ایشان را به حضور امام زمان علیه السلام برده و سپس پاسخ را به شیعیان میرسانیدند و همچنین، وجوه شرعی شیعیان را با وکالتی، که از امام داشتند، میگرفتند [و به حضرت تحویل میدادند یا با اجازة ایشان مصرف میکردند] آنان جمعی بودند که امام حسن عسکری علیه السلام در زمان حیات خود عدالتشان را تأیید فرمود و همه را به عنوان امین امام زمان علیه السلام معرفی کرد و بعد از خود، ناظر املاک و متصدی کارهای خویش گردانید، و آنها را با نام و نسب به مردم معرفی نمود .
یاد کردن پیوسته از امام عصر :
یکی از آثار و نشانه های معرفت امام یاد کردن از ایشان به مناسبت های مختلف و حتی به صورت دائمی و همیشگی است . این حالت نتیجه محبت به ایشان می باشد . انسان وقتی کسی را دوست دارد ، به اندازه محبتش نسبت به او از یاد او غافل نمی شود ، ممکن است پیوند قلبیش با محبوب به اندازه ای قوی گردد که نتواند او را فراموش نماید . لذا در زمان غیبت که اهل معرفت از دیدن ظاهری حضرت محروم هستند هرگز او را قلبا از یاد نمی برند .
البته این ذکر امام علی (علیهم السلام) مراتبی دارد . به تعبیر مرحوم آیه الله سید محم تقی موسوی اصفهانی صاحب کتاب شریف « مکیال المکارم فی فوائد الدعا للقائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) » مومنان در یاد کردن از مولای خود به مقتضای درجات ایمان و مراتب معرفت و یقین خود ، درجات متفاوت و مراتب مختلفی دارند . سپس صاحب مکیال تذکراتی درباره چگونگی زنده نگه داشتن یاد امام عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در شبانه روز بیان کرده اند که ما ترجمه عبارات ایشان را در اینجا نقل می کنیم .
« چون صبح کنی پس بدان که این زندگی که خدا به تو داده به برکت آن حضرت است پس او را سپاس بگزار و خدا را به این نعمت شکر کن و مواظب خودت باش که مبادا این نعمت را در غیر رضای او صرف کنی که مایه تیره روزی تو خواهد شد . پس چنانچه در معرض گناهی قرار گیری به یاد آور که مولایت در این حالت زشت تو را می بیند ، پس به پاس احترام او گناه نکن . و اگر کار خوبی پیش آید به انجام آن سبقت کن . و بدان که آن نعمتی است الهی که خدا آن را به برکت مولایت به تو بخشیده است و در هر بامداد و شامگاه بر آن جناب سلام کن ، سلام غلامی که مشتاق دیدار اوست و از فراقش در سوز و گدار است ، سلام مخلصی که اشکهایش بر گونه هایش سرازیر است و باور دارد که در خدمت مولایش ایستاده است .
و چون هنگام نماز خواندنت فرا رسد حال مولایت را در وقع ایستادنش در پیشگاه خدای بزرگ متذکر شو . و با حضور قلب و خشوع جسم و چشم پوشی از غیر خدا به آن بزرگوار تاسی کن و بدان که توفیق یافتنت به این امر ، جز به برکت مولایت نیست . و این عبادت جز به موالات و پیروی آن حضرت از تو پذیرفته نمی شود و چون از نماز فارغ شدی آن حضرت را به سوی خدا وسیله و شفیع قرار ده که آن نماز را از تو قبول فرماید و پیش از هر دعایی به دعا کردن برای او آغاز کن و هرگاه حاجتی برایت پیش آید آن را بر حضرتش معروض دار و به درگاهش زاری کن تا او به درگاه خدا در بر طرف کردن آن از تو شفاعت کند . »
اگر کسی معرفت صحیح نسبت به آن حضرت داشته باشد می داند که همین ذکر خود از بزرگترین عبادات است .
ذکر امام هم به یاد او بودن است و هم یاد کردن از او . اولی یک عمل قلبی است و دومی یک عمل خارجی . اولی برای خود انسان است و دومی برای خود و دیگران .
یکی از نشانه های یاد امام شرکت در مجالسی است که از ان امامان یاد می شود .
امام رضا (علیهم السلام) می فرمایند :
«من ذکر بمصابنا فبکی و ابکی لم تبک عینه یوم تبکی العیون ... من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا ، لم یمت قلبه یوم تموت القلوب »1
کسی که به یاد مصیبت های ما افتد پس بگرید و بگریاند چشمش آن روز که چشم ها گریان است گریان نمی شود .... کسی که بنشیند در مجلسی که امر ما در آن زنده داشته می شود ، آنروز که همه دلها می میرند دل او نمی میرد .
پی نوشت:
1. بحار الانوار (ج 44 )
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشمهایت
این چشمهای ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکسته کشتی ما
آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم
شبهای جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت
تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید
تا انتقام دست زهرا را بگیرد

دوباره شنبه شد ولی به در نگاه میکنم
ولی دوباره روز بعد کمی گناه میکنم
دلم گرفته می شود دوشنبه ها بدون تو
گلایه از ستاره و طلوع ماه میکنم
دوازده ستاره را سه شنبه میشمارم و
به انتظار یک نگاه نظر به راه میکنم
چهار شنبه می شود و قول میدهی که زود
شبانه های تیره را شبی پگاه میکنم
چه بعض ها که در گلو نشست و جابجانشد
نیامدی و درد و دل به چاه میکنم
و پنج شنبه من به خاطر شکستن طلسم تو
کنار شمعدانیم به در نگاه میکنم
غروب شد نیامدی و مثل جمعه های قبل
به جای بغض در گلو دوباره آه میکنم
هر شب یتیم توست دل جمکرانی ام
جانم به لب رسیده بیا یار جانی ام
از باد ها نشانی تان را گرفته ام
عمری است عاجزانه پی آن نشانی ام
طی شد جوانی من و رؤیت نشد رخت
" شرمنده جوانی از این زندگانیم"
با من بگو که خیمه کجا می کنی به پا
آخر چرا به خاک سیه می نشانی ام
در این دهه اگر چه صدایت گرفته است
یک شب بخوان به صوت خوش آسمانی ام
در روضه احتمال حضورت قوی تر است
شاید به عشق نام عمویت بخوانی ام
هم پیر قد خمیدگی زینب توام
هم داغدار آن دو لب خیزرانی ام
این روزها که حال مرا درک می کنی
بگذار دست بر دل آتشفشانی ام
در به دری برای غلام تو خوب نیست
تأیید کن که نوکر صاحب زمانی ام
ای آنکه در نگاهت حجمی ز نور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
وقتي مــــــولامــ بياد ديگــــــه با افتخــــــار قدمـــ ميزنمـــ تو كــــــربــــــلا
وقتي مولامــــــ بيــــــاد ديگه دل كسي نميــــــلرزه
كه حــــــرم عمــــــه و داعــــــش...
يــــــا زهــــــرا (س)
ﺟﻤﻌﻪ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻫﻤﻪ ﺍﺯ ﺑﺲ ﮐﻪ ﺷﻤﺮﺩﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ
ﺑﻐﺾ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻭﺳﻂ ﺳﯿﻨﻪ ﻓﺸﺮﺩﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ
ﺑﺲ ﮐﻪ ﻫﺮ ﺟﻤﻌﻪ ﻏﺮﻭﺏ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺩﻟﮕﯿﺮﻡ ﮐﺮﺩ
ﺩﻝ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎﯼ ﻏﻢ ﻭ ﻏﺼﻪ ﺳﭙﺮﺩﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ
ﺗﺎ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩ ﺗﻮ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ ﺁﻗﺎ
ﻫﯿﭻﻭﻗﺖ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﻏﺼﻪ ﻧﺨﻮﺭﺩﻡ ﺑﯽ ﺗﻮ !
پی نوشت: با تاخیر، برای جمعه... مثل انتظارهایمان!

ای كه هزار، هزار شمع در انتظار يك نگاه تو سوختند .
شوری است عشق تو و دلنشين غمی است
به انتظار قدمهايت زيستن،
بدان كه مصراع زندگيم با قافيه تو پايان خواهد يافت.
بيا كه اگر تو بيايی تمامی شبهای يلدای غم سپيده صبح را
مهمان هميشگی دلم خواهد كرد...
نمی دانم آيا دل كوچكم تا ظهور تو در تكاپو است
يا تا غروب آرزوهايش چيزی نمانده....
اما ... غمگينام و می ترسم كه دلم از جنب و جوش بيافتد و تو نيایی....
افسوس، من و كلمات مجنونم شايد روز آمدنت را نبينيم
من به همه كسانی كه آن روز تو را می بينند
و در دو سوی خيابانها قلب های سبزشان را به تو هديه می دهند، حسوديم می شود!
منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی
چو خویش یار تو دیدیم به نیک فهمیدیم
عزیز فاطمه مهدی چه قدر تنهایی
روزی هزار بار دلت راشکسته ام
بیخود به انتظار وصالت نشسته ام
هربار این تویی که رسیدی و در زدی
هربار این منم که در خانه بسته ام
هر جمعه قول میدهم آدم شوم ولی
هم عهد خویش هم دلت راشکسته ام
دیدن روی شما کاش میسر میشد..
شام هجران شما کاش که آخر میشد..
بین ما فاصله ها"فاصله انداخته اند..
کاش این فاصله با آمدنت سر میشد..
رسالت زنان منتظر در عصر غیبت
عمدهترین نقشآفرینیهای زن منتظر، منتظرپروری است. امید است همان طور که زنان در طول تاریخ تشیع افتخارآفرینیهای زیادی در حفظ مکتب تشیع داشتهاند، در این عصر هم بتوانند با تربیت نسل مهدیباور، دین خود را به جامعهی دینی ادا نمایند.

ادامه مطلب را مطالعه کنید!
برای خاطر دل غریب یوسف زهرا
برای خاطر چشم گریان غریب فاطمه گناه نکن!
چه سالها که گذشت و بهار منتظر است
بهار ِ زخمی ِ پشت حصار منتظر است
چه سروها که به دست ِ تبر شهید شدند
شقایق ِ دل ِ ما ، داغدار منتظر است
از این لباس سیاه عزا ، دلش پوسید
سحر مگر برسد ، شام ِ تار منتظر است
.
.
.
چه قدر پنجره باز است رو به سوی امید
چه قدر دلشده ی بیقرار منتظر است
مگر به مقصد ِ خورشید رو بگرداند
در ایستگاه ِ تغزّل ، قطار منتظر است
کویر شد دل عشّاق و آسمان خشکید
بیا که عشق ببارد ، بهار منتظر است
آقـــا نـــگاهــــت ســــــوی آهــــوهــاســـت مــــی دانـــــــم
دستـــــان پـــــاکــــت مــــثل مــــن تنـــهـاســـت مــــی دانــــــم
آقـــا اگــــــر تـــــو بــــر نــــمی گــــــردی
دلیـــــل آن در دســـــت هــــای پــــــر گنـــــــاه مـــاســـت مـــی دانــــــــم
آمــدنت را آرزو نمی کنــم آرزو می کنــم
وقـــتی آمــدی چشمـــانم شرمنــــده نــگاهـــت نبــاشــــد...
...
اللـــــهم عجــــل لــولیـــک الــــفرج
تو این شب های قدر...
دعا برای غریب فاطمه رو فراموش نکنین
اللهم عجل لولیک الفرج
گفتم .... ولی نشد
گفتم که بی قرار تو باشم ….ولی نشد
تنها در انتظار تو باشم ….ولی نشد
گفتم به دل که جلب رضایت کند … نکرد
گفتم که جان نثار تو باشم ولی نشد
گفتم که میرسی تو و من هم دعا کنم
در دولت تو یار تو باشم ولی نشد
گفتم که تا اجل نرسیده است لحظه ای
در خیمه ات کنار تو باشم ولی نشد
گفتم که خاک پای تو را تاج سر کنم
چون خاک رهگذار تو باشم ولی نشد
گفتم به قدر آه دل دلشکستگان
در روزگار تو باشم ولی نشد
گفتم دعا کنم که بیایی ببینمت
مانند مهزیار تو باشم ولی نشد
گفتم شمیم ماه مبارک که میرسد
در روضه بی قرار تو باشم ….ولی نشد
رمضان بی تو دلم تنگ شود
می روی و دل من سنگ شود
رمضان یک خبر از یار بده
بر دلم مژده ی دلدار بده
رمضان صاحبم از من راضی ست؟
خدمت یار سلامم برسان
گو به مهدی (عج) دل من قابل کن
فیض دیدار رخت شامل کن

ماه رمضان ۹۴ و ثواب روزه
۱٫ امام باقر علیه السلام به جابر فرمودند: اى جابر! کسى که به ماه رمضان برسد و روز آن را روزه گرفته ، پاره اى از شبش را عبادت کند، فرج و زبان خود را حفظ کرده، چشمش را از حرام بپوشاند و از آزار مردم بپرهیزد، همانند روزى که از مادر متولد شده است ، گناهان بیرون مى رود.
جابر مى گوید: گفتم : فدایت گردم ، چه حدیث خوبى !
حضرت فرمودند: و چه شرط سختى !
۲٫ امام باقر علیه السلام فرمودند: همانا هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله از عرفات بازگشته و رهسپار منا بود، وارد مسجد شد. مردم گرد او جمع شده و در باره لیله القدر از او سوال کردند. حضرت در آنجا سخنرانى نموده و پس از ثناى الهى فرمودند: هر کدام از شما که درباره شب قدر از آن من سوال کنید، آن را از شما پنهان نمى کنم . چون همانان من نیز آن را نمى دانم . اى مردم ! بدانید همانا هر کسى با صلح و سلامت به ماه رمضان برسد و روزش را روزه گرفته ، مقدارى از شبش را عبادت کند، مراقب نمازش باشد و به نماز جمعه اش و نماز عید فطر برود، قطعا شب قدر را درک کرده و به جایزه پروردگار دست یافته است .
راوى مى گوید: امام صادق علیه السلام فرمودند: به خدا سوگند به جوایزى رسیده است که مانند جوایز بندگان نیست .
۳٫ امام باقر علیه السلام نقل مى کند که رسول خدا صلى الله علیه و آله هنگامی که ماه رمضان فرا رسید؛ یعنى سه روز که از شعبان باقى بود، به بلال فرمودند: در میان مردم جار بزن .
هنگامى که مردم جمع شدند، پیامبر صلى الله علیه و آله بالاى منبر رفته و خدا را حمد و ثنا گفته ، سپس فرمودند: اى مردم ! همانا این ماه فرا رسید؛ ماهى که سرور این ماههاست ؛ شبى در آن است که از هزار ماه بهتر است ، درهاى جهنم در آن بسته است و درهاى بهشت در آن گشوده مى گردد، کسى که آن را درک کند و آمرزیده نشود ، خداوند او را از خود دور کند؛ و کسى که پدر و مادر خود را درک کند و آمرزیده نشود، خداوند او را از خود دور کند؛ و کسى که من نزد او ذکر شوم و بر من صلوات نفرستد، خداوند عزوجل او را از خود دور مى کند.
۴٫ امام باقر علیه السلام فرمودند: رسول خدا صلى الله علیه و آله در آخرین جمعه شعبان سخنرانى نموده و پس از حمد و ثناى خداوند فرمودند: اى مردم ! نزدیک است که ماهى فرا برسد که در آن شبى است که بهتر از هزار ماه و آن ماه ماه رمضان است ، خداوند روزه آن را واجب نموده و عبادت یک شب را با نمازى مستحب مانند عبادت هفتاد شب با نمازى مستحب در سایر ماهها قرار داده است . پاداش کسى را که در این ماه مبادرت به عمل خیر و نیک مستحبى بنماید، مانند پاداش کسى قرار داده است که واجبى از واجبات خداى عزوجل را به جا آورد، و کسى که واجبى از واجبات خداوند را به جا آورد، مانند کسى است که هفتاد واجب را در سایر ماهها به جا آورد و آن ماه صبر است . و همانا ثواب صبر بهشت است و آن ماه مواسات است . و آن ماهى است که خداوند در آن رزق مؤمنین را افزایش مى دهد. کسى که به مومن روزه دارى در آن افطار بدهد، به خاطر این عمل پاداش آزادى یک بنده و آمرزش گناهان گذشته اش را خواهد داشت .

عرضه داشتند: اى رسول خدا! همه ما توانایى افطارى دادن به روزه دار را نداریم .
آن حضرت علیه السلام فرمودند: همانا خداوند کریم است ، به کسى هم که جز بر مقدارى شیر مخلوط با آن که روزه دارى به آن افطار کند یا آب گوارایى یا چند دانه خرماى ریز توانایى ندارد و نمى تواند بیش از این بدهد، نیز این ثواب را عنایت مى فرمایند. و کسى که در آن بر بنده خود آسان گیرد، خداى عزوجل نیز در حساب از او آسان گیرد.
و آن شهرى است که اولش رحمت ، وسطش آمرزش و آخرش اجابت و آزادى از آتش است . و در آن شما از چهار چیز بى نیازى نیستند: دو چیز که خداوند را با آن راضى مى کنید، و دو چیز است که شما به هیچ وجه از آن بى نیاز نیستند.
دو چیزى که خداوند را با آن راضى مى کنید، گواهى به این است که هیچ خدایى جز خداى یگانه نیست و همانا من رسول خداوند هستم . دو چیزى که شما به هیچ وجه از آن بى نیاز نیستید، این است که حاجتهاى خود و بهشت را از خداوند خواسته، از خدا عافیت (تندرستى ) را بخواهید و از جهنم به او پناه ببرید.
چه زیباست باور اینکه یک ماه خدا میزبان توست.
به شکرانه این باور برای فرج غریب فاطمه را نیز دعا بفرمائید...!
انتظار ظهور قائم آل محمد در ماه رمضان
از معلى بن خنيس از حضرت صادق و آن حضرت از جدش امير المؤمنين عليه السّلام روايت ميكند كه فرمود: در سه موقع منتظر فرج و ظهور مهدى عليه السّلام باشيد! عرض شد: آن سه مورد چيست؟ فرمود: كشمكش اهل شام با يك ديگر، آمدن پرچمهاى سياه از خراسان، و وحشتى در ماه رمضان. عرض شد: وحشت از چيست؟ فرمود: اين آيه شريفه را نشنيدهايد: إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً ...
اين آيت و علامت آسمانى بقدرى وحشت آور است كه دختران دوشيزه سراسيمه از پرده بيرون ميدوند و هر كس خواب است از خواب ميپرد و آنها كه بيدارند بخواب ميروند «1» شيخ طوسى در كتاب غيبت از حسن بن زياد صيقل روايت كرده كه گفت:
از حضرت امام جعفر صادق عليه السّلام شنيدم كه ميفرمود: قائم ما قيام نميكند مگر هنگامى كه گويندهاى از آسمان صدا زند و دوشيزگان در پشت پرده و تمام مشرق و مغرب آن را بشنوند و اين آيه إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَيْهِمْ مِنَ السَّماءِ آيَةً ... در خصوص آن روز نازل شده است.
امام باقر(ع) ميفرمايد: لِكُلِّ شَيءٍ رَبيعٌ وَ رَبيعٌ الْقُرآنِ شَهْرِ رَمَضان/ هرچيزي بهاري دارد و بهار قرآن ماه رمضان است (1)
السلام علیک یا ربیع الانام یا صاحب الزمان و السلام علیک یا ربیع الدعاء یا شهر رمضان
حوادث شش ماه پایانی
منتهی به ظهور بر طبق تقویم سال ظهور
جریانات و اتفاقات ماه رمضان
در این روزها امت اسلامی به خاطر جنگها، فتنهها و کشتارها ضعف سیاسی جدی پیدا کرده و قوای بیگانه (رومیان) هم وارد منطقه شدهاند. نشانههایی در آسمان پدیدار شده است که امید را در دل مؤمنین شکوفا کرده و از این پس جریان حضرت مهدی(ع) اصلیترین اشتغال ذهنی مردم سراسر زمین میشود؛ چرا که این آیات و دلایلی که در این ماه نمایان میگردد به حدی است که بشریت نمیتواند از آن چشمپوشی کند مانند:
بقیه را در ادامه مطلب بخوانید ....
.: Weblog Themes By Pichak :.